مرا سفر به کجا می برد
در آب های
جهان قایقی است
و من -مسافر
قایق- هزار ها سال است
سرود زنده
دریانوردهای کهن را
به گوش روزنه
های فصول می خوانم
و پیش می
رانم
مرا سفر به کجا می برد؟
کجا نشان قدم نا تمام خواهد ماند
و بند کفش به انگشت های نرم فراغت
گشوده خواهد شد؟
کجاست جای رسیدن ، و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن به
صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور؟
و در کدام بهار
درنگ خواهد کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟
شراب باید خورد
و در جوانی یک سایه راه باید رفت،
همین
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در 30 تير 1395 ساعت 22:56 توسط سجاد
| تعداد بازديد : 119